خدمات تخصصی مرکز مشاوره آفتاب خانواده درمانی
خانواده و خانواده درمانی چیست؟
خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی، شامل گروهی از افراد است که از طریق ازدواج، تولیدمثل و پرورش فرزندان با هم زندگی میکنند. این سیستم و سازمان اجتماعی در طول تاریخ نقش حیاتی برای رشد و پیشرفت و اجتماعی شدن نوع انسان ایفا کرده است. خانواده مهمترین سازمانی است که بسترساز رشد و رفاه جسمی، روانی و اجتماعی کودک و عامل رسیدن وی به تعادل (فیزیکی، روانی و اجتماعی) است.
اجتماعیشدن و آشنایی با قوانین، نقشها و ارزشهای فرهنگی به طور طبیعی در خانواده صورت میپذیرد و کودک در تعاملات ابتدایی خود با خانواده به یک موجود اجتماعی تبدیل میشود. به همین دلیل هم از دیربازعملکرد خانواده مورد توجه روانشناسان بوده است .
خانواده، یک گروه طبیعی است با اهداف و نقشهای بسیار که برای همه اعضای خانواده مهم و ضروری است. همچنین خانواده، یک گروه قوی و سازمانیافته است که درمانگر را به خاطر اهدافی که در سیاست و فرآیند آن نهفته است به خدمت میگیرد. لذا در خانوادهدرمانی، درمانگر با یک گروه طبیعی مواجه است که باید به نوعی در آن وارد شده و آن را تحت تاثیر قرار دهد؛ که این کار احتیاج به دیپلماسی قابل ملاحظه و مهارتهای اجتماعی ضروری برای درمانگر دارد. شاید بتوان گفت: خانوادهدرمانی یک روش سیستماتیک مداخلهدرمانی است که هدف آن، رفع اختلالات پیچیده و متقابل عاطفی در گروه خانواده است. خانوادهدرمانی، در واقع صحنه برخوردهای انسانی است و در جستجوی حقایق اساسی بشری است و بالاتر از همه در پی التیام زخمها و ضعفهای خانواده است. لذا مسوولیت عمده خانوادهدرمانی از این قرار است: بالا بردن احساس همبستگی و وحدت خانواده، فعال کردن نقش طبیعی خود در شفابخشی خانواده، و تجربهای که راه را برای رسیدن به یک گروهطبیعیواقعیبازمیکند.
خانوادهدرمانی، نوعی گروهدرمانی است که در آن، واحد درمانی، هسته خانوادگی است و در جلسات درمانی یک یا چند درمانگر با تمام اعضا خانواده(یا بخشی از آنها) سر و کار دارد و هدف از آن حل و فصل یا تخفیف تعارضات بیماریزا و اضطراب در درون واحد خانواده استخانواده درمانی مداخلهای است که بر تغییر تعاملات بین اعضای خانواده متمرکز است و در آن تلاش میشود کارکرد خانواده به عنوان واحدی متشکل از تک تک اعضای خانواده بهبود یابد. درمانگری که به خانواده درمانی میپردازد میکوشد الگوهای بین نسلی غیرقابل انعطافی را که سبب ناراحتی در درون افراد یا در روابط بین فردی میشود، درهم بشکند. در خانواده درمانی میتوان دغدغههای هر یک از اعضای خانواده را مطرح نمود.
ویژگی های خانواده درمانی
خانواده درمانی دارای خصوصیاتی است که آن را از درمان انفرادی متمایز میکند. برای مثال، اعضای خانواده دارای ملاک قضاوت، پیشنیه و زبان مشترکی هستند که ممکن است برای درمانگر ناآشنا باشند. درمانگر باید با نقشهای خانواده و خرده فرهنگ مخصوص آن آشنا شود. سپس از این آشنایی در جهت ارتباط با اعضای خانواده یا رویارویی با آنان استفاده کند. در عین حال درمانگر باید گسلش عاطفی خود را حفظ کند و یک بخش خانواده را به نفع بخش دیگر رها نکند. البته این کار دشواری است. چون اعضای خانواده غالبا درمانگر را وارد منازعات خود بر سر قدرت یا دفاعهای خویش در برابر ارتباط آزاد میکنند. یکی از بخشهای معمول خانواده درمانی، اخذ شرح حال و سنجش است..
مشکل فعلی باید مطرح و بررسی شود. ممکن است پسر خانواده بزهکار باشد یا دختر خانواده روابط جنسی متعددی داشته باشد. بررسی تفسیر هر یک از اعضای خانواده از مشکل، کار جالب و از لحاظ تشخیصی کار مهمی است. معمولا شرح حال خانواده گرفته میشود. وقتی مشکل خانواده در چارچوب خانوادههای پدری والدین خانواده و زندگی دوران تجرد و ازدواج آنان مورد بررسی قرار میگیرد، شیوه ارتباط کودکان بهتر و درک آنان بیشتر میشود. طرح یک چشماندز کلی از سابقه و پیشینه خانواده ـ پدربزرگها و مادربزرگها و هدفها ،آرزوها، ترسها و ضعفهای آنان- قوه درک همدلی و تحمل اعضای خانواده را افزایش میدهد. به این ترتیب ملاک قضاوت جدیدی فراهم میآید.
در این نوع درمان آموزش ، پیشگیری و درمان برای کمک به خانوادهها ، کل خانواده را دربرمیگیرد. برای حل مشکل خانواده یا یکی از اعضا آن کل سیستم خانواده مور توجه قرار میگیرد و تلاش میشود علل بروز و عوامل تشدید کننده مشکل در داخل خانواده و در نوع روابط اعضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرد. این شیوه از درمان مبتنی بر رویکرد سیستمهاست و معتقد است زمانی میتوان به رفع یک مشکل نائل شد که از نیروی تک تک اعضا استفاده کرد و عوامل تنشزا را مرتفع ساخت.
معرفی رویکرد های خانواده درمانی
رویکردهای نظری اصلی در حیطه خانواده درمانی عبارتند از: خانواده درمانی روان تحلیلی ، خانواده درمانی تجربیاتی ، خانواده درمانی شناختی رفتاری ، خانواده درمانی ساختی ، خانواده درمانی استراتژیک و خانواده درمانی متمرکز بر راه حل.
خانواده درمانی مبتنی بر روان تحلیلی
صاحبنظران اصلی آن ناتان آکرمن ، ویلیامسون ، لایمن واین و تئودور کیدز هستند که شیوه درمان آنها ریشه در نظریه فروید دارد. در این شیوه فرایندهای ناهشیار اعضای خانواده به یکدیگر مرتبط دانسته میشوند و اعتقاد بر این است که بایستی روی نیروهای ناهشیار که آسیب را بوجود آوردهاند، کار کرد. نقش درمانگر یک معلم یا والد یا مفسر تجربه است. فنون درمانی عبارتند از: تحلیل رویا ، انتقال ، رویارویی ، تاریخچه زندگی ، تمرکز بر نقاط قوت
خانواده درمانی تجربه نگر
نظریه پردازان عمده آن ویرجینیا سیتر ، کارل ویته کر و … هستند که معتقدند مشکلات خانواده از سرکوب احساسات ، خشکی و انعطاف ناپدیری ، فقدان آگاهی ، مرگ عاطفی و استفاده بیش از حد از مکانیزمهای دفاعی ریشه میگیرد.در این رویکرد خانواده درمانگر تلاش میکند انعطاف پذیری ، صمیمیت ، عزت نفس ، پتانسیل برای تجربه را در خانواده افزایش دهد و از فنون مجسمه سازی ، صحنه آرایی خانوادگی ، شوخی ، مصاحبه با عروسکهای خانواده ، هنردرمانی خانواده ، بازی نقش ، بازسازی خانواده و استفاده میشود.
خانواده درمانیهای رفتاری و شناختی-رفتاری
نظریه پردازان عمده آن ویلیام مسترز ، ویرجنیا جانسون ، جوزف ولپه ، بندورا و … هستند. این شیوه درمانی بر اساس نظریههای رفتاری و شناختی معتقد است، رفتار از طریق پیامدها ابقا یا حذف میشود. رفتارهای نامناسب را میتوان اصلاح کرد. همینطور شناختهای غیر منطقی را میتوان اصلاح کرده و در نتیجه در تعامدات و رفتارهای زوجی یا خانوادگی تغییر ایجاد کرد.درمانگر نقش یک معلم و متخصص تقویت کننده رفتارهای مناسب را بازی میکند. در این رویکرد از فنون درمانی تقویت منفی ، تعمیم ، خاموش سازی ، اقتصاد پتهای ، گریز ذهنی ، عبارات مقابلهای منطقی ، سرمشق دهی و … استفاده میشود.
خانواده درمانی ساخت نگر
سالوادور مینوچین ، مونتالوو ، فیشمن ، روزمن و … نظریه پردازان اصلی این شیوه از خانواده درمانی هستند که کارکرد خانواده را متضمن ساخت خانواده ، زیر منظومهها و مرزها میدانند. درمانگران نقشه خانواده را بطور ذهنی ترسیم میکنند و در پیاده کردن ساخت مناسب خانواده تلاش میکنند و در واقع همچون کارگردان تئاتر عمل میکنند. فنون درمانی عبارتند از: بازسازی ، الحاق ، تشدید پیامها ، مرزسازه.
خانواده درمانی سیستمی بوئن
موری بوئن رونالد لینگ – روانپزشک انگلیسی- دو نفر از پیشگامان خانواده درمانی به شمار می آیند که نقش مهمی ایفا نموده اند. هر دو آنها در اواسط دهه پنجاه بررسی خانواده اسکیزوفرنی را آغاز نمودند. کارهای اولیه موری بوئن (۱۹۶۰) روی کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی و خانوادهای آنان در درمانگاه فینجر ، نقش چشم گیری در پیدایش نظام خانواده درمانی موردنظر داشت.
نظریه سیستم های خانواده او که مدلی نظری و بالینی است که از اصول و کاربستهای روان کاوی بوجود آمده است، گاهی خانواده درمانی چند نسلی نامیده می شود. بوئن و همکاران وی روش نوآورانه ای را در مورد اسکیزوفرنی در موسسه ملی سلامت روانی اجرا کردمد که بوئن در آنجا کل خانواده ها را بستری می کرد تا سیستم خانواده بتواند کانون در مان باشد.
این نظریه زیربنای عقلی بسیاری از جریانات پدید آمده درخانواده درمانی است. به مشارکتهای نظری او بعلاوه در اقدامات درمانی توان را آنها به منزله پلی است بین رویکردهایی که بر رشد و تحول خویشتن، مباحث بین نسلی و اهمیت گذشته تأکید می ورزند و رویکردهای مبتنی بر نظریه سیستم که توجه خود را به تکوین کنونی واحد خانواده در تعادل های آن در حال حاضر محدود می سازند.وی معتقد بود که نیروی محرکه زیربنایی بسیاری از رفتارهای بشر منبعث اند از فراز و نشیب های زندگی خانوادکی و کش و قوس های همزمان میان اعضای خانواده بر سر دوری از هم و در عین حال با هم بودن است. بوئن به واسطه پیشینه و آموزش قبلی خود، علاقه مفرطی به تأکیدات فردگرایانه روانکاوی داشت لیکن علاقه حرفه ای و تخصصی او به خانواده در همان اوائل اشتغالش، یعنی زمانیکه در اواخر (۱۹۴۰) در کلینیک فینجر به عنوان روانپزشک مشغول کار بود، آغاز شد.
در ۱۹۵۴ مشتاق عملی ساختن آراء جدیدش درباره پویه های خانواده بود و فعالیتهای پژوهشی تخصصی خود را به “مؤسسه بهداشت روانی” واقع در بتزدا در ایالت مریلند کشاند. اینجا بود که بودن دریافت شدت عاطفی تعامل مادر – فرزند حتی نیرومندتر از آنی است که تصور می کرد. مهمتر اینکه، این شدت عاطفی ظاهراً خصیصه کل روابط خانواده است، نه صرفاً مادر و فرزند.
طرح NIMHدر ۱۹۵۹ به پایان رسید. او در حین پالایش دائمی مفاهیمی که نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح کرده بود، برنامه آموزشی برای خانواده درمانی تدارک دید و در ۱۹۸۷ کتاب «خانواده درمانی در کار بالینی» را منتشر ساخت. موری بوئن که چهره ای شاخص در رشد و تحول خانواده درمانی است، تا زمان مرگش به سال ۱۹۹۰ همچنان یک نظریه پرداز اصلی باقی ماند.